یه شبی، توی یه شهری، یه جایی تک و تنها نشسته بودیم و از همنشینی و مصاحبت با خویش کمال فیض رو می بردیم که یهو دکمه میکروفون بلندگوی یه ساختمون رو روشن کردن. گویا مناسبت و مراسمی بود طبق معمول و قرار بود یه جان بر کف و گلو در پاچک با سحنان گُه هر بار خودش هم حضار اونجا رو به سمت عرش اعلی ببره هم ملتی که خواسته یا ناخواسته صدا از بلند گو به گوش مظلومشون می رسید. البته حضاری اگرم رفته باشن انجا به انگیزه آب میوه و کیک رفتن نه جیز دیگه. یا شایدم رفتن واسه سو استفاده از دستشویی اونجا، بعد دیگه تو رودربایستی گیر کردن نتونستن بیان بیرون، رفتن نشستن پای اون صداها. بروید به ادامه مطلب.
یکی هست همیشه خدا داره صداش از بلندگو میاد گوش ها رو اذیت می کنه، که اسمش رو به اتفاق آرا گذاشتیم صدا شتری. مردکه الاف قبلا صبر می کرد یه مناسبتی چیزی از راه برسه، از همین مناسبت های اختر و تابناک و آسمان و نمی دونم چی چی، بعد می رفت گلوی خودش رو میذاشت جلوی میکروفون اونجا و صدای شتر در می آورد، الان دیگه صبرش رو از دست داده، طاقتش کلاً از کف رفته، همینجور عشقی حوصله ش که سر میره، تشریف نحس خودش رو می بره به مطهّر و شروع می کنه به کشیدن عربده های مزخف خودش. چند وقت پیش هم داشت سر و صدا می کرد تو میکروفون، هر چی نگاه کردم ببینم مناسبت چیه و دیگه کی مُرده، هیچی نبود. یارو بیخود داشت آلودگی صوتی ایجاد می کرد تو سطح شهر.
اون شب هم همینطور. اول یه مجری رفت رو منبر برا مقدمه چینی، یه جرندیاتی پروند بسیار مفید برا سعادت بشر، بعد همین صدا شتری رو صدا زد، اسم قشنگی هم داشت نمی دونم چی بود، شتری زاده، اشتر منش، شتر نژاد، اشتریان فر . حالا هر چی. چند ثانیه نگذشت دیدیم صدا شتری رفته رو منبر و گارد شتر به خودش گرفته و داره همینجور فرت و فرت از خودش صدای شتر متساطع می کنه.
اجرای زنده و حال به هم زن ایشون که تموم شد، مجری اولی برگشت پشت میکروفون، این دلپذیرترین جوک سال رو صادر کرد از خودش: "خیلی ممنونم از جناب استاد برجسته که امشب باز هم ما رو به فیض کامل رسوندن".
استاد؟ تو به این میگی استاد؟ اگه مهارت تو تقلید صدای شتر مد نظرت هست، که خب بله، ایشون استاد همه شترها هستن بدون هیچ شک و تردیدی. اینو ببری با چند تا شتر تو مسابقات تقلید صدای شتر شرکت بدی، همه شترها رو توی همون دور مقدماتی حذف می کنه و قهرمان بلامنازع اون رقابت ها میشه. اگه استادی اینه که بری صدای شتر در بیاری، خودم یه فوق ستاره م تو این عرصه. منو دعوت کنین، صدای شتر که هیچ، صدای گاو براتون در میارم با عالی ترین کیفیت ممکن، دارای افکت های مدرن، براتون چنان تکخوانی عرعر الاغ اجرا کنم که روحتون جلا پیدا کنه. تازه وسطش به افتخار جمع حتی یه چند دقیقه چهچه بلبلی هم می زنم. اینا به کنار، تخفیف هم میدم، به اون صدا شتری به ازای هر عربده کشی ده میلیون میدی، من با هشت میلیون چند صدای دیگه هم اجرا می کنم براتون.
استاد برجسته؟! به اون شتر میگی استاد برجسته؟ برجسته از چه نظر؟ شخصیتش رو میگی؟ مرتبه علمیش رو میگی؟ والا ما که از دور و نزدیک می بینیم و می شناسیمش، هیچ برجستگی خاصی تو اون نمیشه دید. مگه اینکه منظورت برجستگی شکم باشه، که در اون صورت ایشون از برجسته ترین ها تشریف دارن تو کل خاور میانه. برجستگی ش خیلی هم متقارن و زیبنده مقام استادی شون هست واقعاً. ناگفته هم نماند که ایشون هم برجسته هستن، هم تَه جسته که کمک می کنه بتونن تعادلشون رو حفظ کنن استاد. بکوش تا برجستگی در شخصیتت باشد نه در تِکَت!
امشب بازم ما رو به فیض کامل رسوندن!
خو شتر، هر شتری از شنیدن صدای یه شتر دیگه خوشش میاد ناخودآگاه.
شما رو به فیض رسوند، ما رو به غیض. که سرحال و شاداب و خندان بودیم، صداش چنان رفت رو اعصاب ما سوهان کشید که تا دو سه ماه فقط باید بشینیم دوران نقاهتمون بگذره.
تو که با صدای شتر به فیض می رسی، آدرس میدم برید کنار گاج حسن خونه یا سوییت اجاره کنین، صدای گاو و شتر دم به دم ازش میاد. دیگه کلا از شدت فیض همش تو آسمونایی. باور کن.